برخی از پژوهشگران بر این باورند که آگاهی محصول جانبی شبکه‌ای از نورون‌های فعال در مغز انسان است. با این حال، گروهی دیگر معتقدند چیزی فراتر و نظری‌تر مانند فیزیک کوانتومی باید در میان باشد تا بتواند پیچیدگی ادراک انسان را توضیح دهد.

هارتمون نِون (Hartmut Neven)، دکترای فیزیک و رئیس آزمایشگاه Google Quantum Artificial Intelligence، از جمله دانشمندانی است که به نظریه آگاهی کوانتومی باور دارد. او می‌گوید راهی برای آزمودن این نظریه وجود دارد: درهم‌تنیدن مغز انسان با یک رایانه کوانتومی. در صورت تحقق این کار، دانشمندان نه‌تنها می‌توانند منشأ آگاهی را اثبات کنند، بلکه شاید بتوانند ذهن را به سطحی کاملاً جدید گسترش دهند.

در مقاله‌ای که در مجله Entropy منتشر شده، نِون آزمایشی را برای آزمودن نظریه خود مطرح کرده که بر پایه این ایده استوار است که آگاهی در سطح کوانتومی شکل می‌گیرد. تیم نِون فرض می‌کند مغز ما از ذرات بسیار ریز اطلاعاتی تشکیل شده که به آنها بیت‌های کوانتومی (Qubit) گفته می‌شود که همان واحدهای پایه در رایانش کوانتومی هستند. از نظر تئوری، در مغز هر فرد تعداد مشخصی کیوبیت وجود دارد. اگر پژوهشگران بتوانند مغز را با یک رایانه کوانتومی درهم‌تنیده کنند، حالتی به‌نام «برهم‌نهی کوانتومی گسترده» میان کیوبیت‌های مغز و کیوبیت‌های رایانه ایجاد خواهد شد. نِون می‌گوید این حالت باید موجب تجربه آگاهی غنی‌تر در فرد شود و در نتیجه ثابت کند که آگاهی ماهیتی کوانتومی دارد.

البته گسترش آگاهی به معنای بزرگ‌تر شدن فیزیکی مغز نیست؛ بلکه فرد تجربه‌ای غنی‌تر از جهان پیرامون خود خواهد داشت، مشابه با تغییر ادراک در اثر مصرف مواد روان‌گردان، به گفته نِون. در صورت موفقیت در درهم‌تنیدن مغز با رایانه کوانتومی، می‌توان به سطوح بالاتری از تفکر، خلاقیت و درک دست یافت.

دانشمندان راهی برای گسترش آگاهی ذهن انسان کشف کردند - دیجینوی

نظریه کوانتومی آگاهی نِون بر پایه چارچوبی است که نخستین بار توسط راجر پنروز (Roger Penrose)، ریاضی‌دان انگلیسی، مطرح شد. او در کتاب خود به نام The Emperor’s New Mind که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد، نظریه‌ای بحث‌برانگیز اما تأثیرگذار به نام Orch OR ارائه کرد. پنروز استدلال کرد که آگاهی پدیده‌ای محاسباتی نیست و نمی‌توان مغز را مانند یک ماشین وادار کرد تا آگاهی تولید کند. در عین حال، او باور داشت که فیزیک کلاسیک به‌تنهایی قادر به توضیح آگاهی نیست.

پنروز برای توضیح این پدیده به فیزیک کوانتومی روی آورد. در نظریه Orch OR، او پیشنهاد داد که آگاهی شامل پدیده‌ای به‌نام برهم‌نهی کوانتومی است، حالتی که در آن یک شیء می‌تواند به‌طور هم‌زمان در چند وضعیت مختلف وجود داشته باشد. شناخته‌شده‌ترین مثال این پدیده، آزمایش فکری گربه شرودینگر است. پنروز معتقد بود آگاهی در لحظه‌ای پدید می‌آید که این برهم‌نهی فرو می‌ریزد، یعنی وقتی ناظر جعبه را باز کرده و وضعیت گربه را مشاهده می‌کند.

اما نِون با وارونه کردن این دیدگاه، نظریه متفاوتی ارائه می‌دهد. او می‌گوید آگاهی نه در زمان فروپاشی برهم‌نهی، بلکه در لحظه شکل‌گیری آن به‌وجود می‌آید. او در گفت‌وگو با مجله New Scientist توضیح می‌دهد: «وقتی پنروز آگاهی را به لحظه فروپاشی برهم‌نهی‌ها نسبت داد، این امر امکان ارتباط سریع‌تر از نور را پیش می‌کشد که با اصول بنیادین فیزیک در تضاد است. اما اگر بگوییم لحظه آگاهی همان زمانی است که برهم‌نهی شکل می‌گیرد، نه وقتی که از بین می‌رود، این چالش برطرف می‌شود.»

با این حال، نِون می‌پذیرد که اجرای آزمایش درهم‌تنیدگی مغز با رایانه کوانتومی در حال حاضر از نظر فنی بسیار دشوار است. با وجود این، احتمال کشف منشأ آگاهی در آینده نزدیک منتفی نیست. نِون توضیح می‌دهد که مطالعاتی در زمینه بیهوشی وجود دارد که از این ایده پشتیبانی می‌کند که آگاهی در سطح کوانتومی شکل می‌گیرد.

با این حال، بسیاری از متخصصان همچنان به این نظریه باور ندارند. به‌بیان ساده، مغز انسان بیش از حد گرم و مرطوب است. رایانه‌های کوانتومی معمولاً در دمای حدود منفی ۲۷۳ درجه سلسیوس (نزدیک به صفر مطلق) نگهداری می‌شوند تا حالت‌های ظریف کوانتومی در آنها پایدار بماند. در دماهای بالاتر، ارتعاشات می‌توانند محاسبات را مختل کنند. در مقابل، مغز انسان نه‌تنها بسیار گرم‌تر، بلکه از نظر فیزیکی هم محیطی آشفته‌تر است. ازاین‌رو بسیاری از دانشمندان معتقدند چنین اندامی نمی‌تواند فرآیندهای کوانتومی را حفظ کند.

با این همه، اگر روزی دانشمندان بتوانند مغز انسان را با یک رایانه کوانتومی درهم‌تنیده کنند و ثابت شود که آگاهی در سطح کوانتومی پدید می‌آید، احتمالاً تجربه انسان از جهان دگرگون خواهد شد.