هر شرکت بزرگ خودروسازی یک مدل جاودانه دارد که به نماد آن تبدیل شده است. خودرویی که با گذر زمان دستخوش تغییر میشود، اما همیشه به اصول و فلسفه بنیانگذار خود وفادار میماند. این خودروها مانند ستونهای اصلی یک معبد، استوار و پایدار میمانند، حتی اگر شرکت به بازارهای جدید و ناشناخته وارد شود. پورشه، هویت خود را با ۹۱۱ تعریف میکند. بنتلی، اصالت خود را با کانتیننتال به نمایش میگذارد و برای بامو، این خودروی افسانهای، سری ۵ است. حتی فراری هم با اینکه نامهای مدلهایش را تکرار نمیکند، اما خودروهایی مانند ۸۱۲ سوپرفست، ریشههای خود را تا دوران باشکوه ۲۵۰ ادامه میدهند. این خودروها، چیزی فراتر از آهن و فولاد هستند؛ آنها میراثدار شکوه و عظمت یک برندند.
مرسدس بنز، به عنوان خالق خودرو، در این زمینه گنجینهای بینظیر دارد. مدلهایی مانند کلاس S که نماد خودروهای لوکس است، جی-واگن که سلطان جادههای آفرود است و البته SL که تاریخچهای طولانی در دنیای خودروهای اسپرت دارد. فرقی نمیکند به دنبال یک لیموزین مجلل، یک شاسیبلند سرسخت یا یک خودروی اسپرت باشکوه باشید، همیشه یک بنز در میان بزرگان تاریخ خودروسازی وجود دارد.

اما نسل هفتم SL جدید، با ابهامی بزرگ روبرو است. آیا این خودرو حالا یک سوپراسپرت قدرتمند است یا همچنان یک خودروی تفریحی برای گلفبازان؟ آیا یک خودروی عضلانی وحشی است یا فقط یک نسخه روباز از کلاس S؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات، تصمیم گرفتیم آن را در یک چالش سهگانه قرار دهیم. در یک سو، پورشه ۹۱۱ GTS کابریو را داریم، خودرویی که نماد کمال و تعادل در دنیای خودروهای اسپرت است. و در سوی دیگر، بنتلی کانتیننتال GTC اسپید، یکی از بزرگترین و باشکوهترین گرندتوررهای تمام دوران. این دو، معیارهای ما برای سنجش SL جدید بودند.
مرسدس-AMG SL63: قدرت مطلق، اما بدون روح
با دیدن نام کامل خودرو، یعنی مرسدس-AMG SL63 4MATIC، متوجه میشویم که این خودرو دیگر شبیه به پدرانش نیست. این یک مرسدس نیست که بعداً توسط AMG تقویت شده باشد، بلکه یک پروژه از ابتدا تا انتها توسط AMG طراحی و ساخته شده است. ظاهر آن خشمگین و پرخاشگر است، به طوری که پورشه ۹۱۱ در کنارش کسلکننده و بنتلی بلند و چاق به نظر میرسد. با این حال، هرچقدر بیشتر به آن نگاه میکنید، حس میکنید یک قطعه مهم در آن گم شده است. چهرهاش به شدت به سایر مدلهای مرسدس شباهت دارد و قسمت عقب آن، بدون داشتن توجیهی برای موتور عقب، پفکرده به نظر میرسد. بله، از نسلهای قبلی زیباتر است، اما به آن درجه از زیبایی نفسگیر نرسیده است.
مهمترین تغییر در زیر بدنه این خودرو رخ داده است. شاسی کاملاً جدید و تمام آلومینیومی آن، فوقالعاده سفت و سبکتر از هر SL قبلی است. سقف فلزی تاشوی نسلهای قبل نیز با یک سقف پارچهای سبکتر و کاربردیتر جایگزین شده است. موتور V8 تویین توربوی این خودرو به صورت رسمی ۵۷۷ اسب بخار قدرت دارد، اما به لطف سیستم چهار چرخ محرک 4MATIC و گیربکس ۹ سرعته سریع، شتاب آن به قدری دیوانهوار است که قدرتی نزدیک به ۶۵۰ یا ۷۰۰ اسب بخار را احساس میکنید. این سیستم به شکلی بینقص و نامحسوس عمل میکند و تمام قدرت موتور را بدون کوچکترین لغزشی به جاده منتقل میکند. شما فقط قدرت را طلب میکنید و SL63 با سرعتی باورنکردنی شما را به جلو پرتاب میکند.
بنتلی کانتیننتال GTC اسپید: باشکوه و سرکش
با بنتلی کانتیننتال اسپید به مقصد رسیدم. خودرویی که سواری با آن، تجربهای لوکس و فوقالعاده گرانقیمت است. این خودرو با ابهت تمام در خط سرعت حرکت میکند، کیلومترها مسافت را میبلعد و با صندلیهای ماساژور و سقف پارچهای ضخیم، شما را در آرامش و سکوت مطلق غرق میکند. بنتلی اسپید به خاطر اضافه شدن یک رگ سرکشی به شخصیت لوکس خود، محبوبترین مدل بنتلی در مجله تاپگیر است. وزن ۲.۳ تنی آن با وجود قدرت فراوان، امکان دریفتهای چهار چرخ را به شکلی حیرتانگیز و در عین حال قابل کنترل فراهم میکند.

اما وقتی به جادههای کوهستانی و پیچدرپیچ میرسید، بنتلی نشان میدهد که یک خودروی اسپرت واقعی نیست. پدال ترمز بعد از چند بار استفاده سنگین، به طرز نگرانکنندهای نرم میشود و گیربکس دوکلاچه ۸ سرعتهاش، با قدرت بیحد و حصر موتور ۶ لیتری W12، به سختی کنار میآید. گیربکس کند و نامنظم عمل میکند و لذت رانندگی اسپرت را از بین میبرد.
پورشه ۹۱۱ GTS کابریو: کمال مهندسی

و اما پورشه ۹۱۱. چند بار باید بگوییم که این خودرو در مقایسه با رقبا برنده میشود؟ ۹۱۱ GTS با وجود سادگی ظاهری، یک شاهکار مهندسی است. سواری آن به مراتب متعادلتر و دقیقتر از SL است و فرمان آن، بازخورد و تعادلی بینقص را ارائه میدهد. حتی بدون سیستم چهار چرخ محرک، کشش فوقالعادهای دارد و وقتی کنترل آن را از دست میدهید، به شکلی زیبا و قابل پیشبینی عمل میکند. ۹۱۱ GTS به ما ثابت میکند که میتوان با «کمتر»، «بیشتر» به دست آورد. این خودرو آنقدر کامل و بینقص است که به سختی میتوانید ایرادی در آن پیدا کنید.
کابین SL: یک فاجعه دیجیتال
با این که SL از نظر فنی یک موشک است، اما با ورود به کابین آن، تمام جذابیتش از بین میرود. مرسدس در اینجا مجموعهای از بدترین تصمیمات طراحی را کنار هم چیده است. فرمان با دکمههای لمسی غیرحسی، صفحه نمایش لمسی غولپیکر و کثیف که تمام عملکردها به آن واگذار شده و پیچیدگی بیحد و حصر منوهای دیجیتال، کابین SL را به یک «اتاق فرار» تبدیل کرده است. حتی برای باز و بسته کردن سقف باید یک دکمه لمسی را با دقت سر جای خود بکشید! این کابین برخلاف پورشه و بنتلی، به جای آرامش، حس سردرگمی و ناامیدی را به راننده منتقل میکند.
این خودرو برای یک گرندتورر بیش از حد سفت و برای یک خودروی اسپرت بیش از حد پیچیده است. به نظر میرسد مهندسان AMG آنقدر به سفت بودن شاسی جدید افتخار میکردند که تصمیم گرفتند سواری آن را هم بسیار سفت و اسپرت کنند. حتی در حالت Comfort نیز SL63 پرتحرک است و در حالت Sport و Sport Plus، کمکفنرها مانند بتن سفت میشوند. این سواری ناآرام و فرمان بدون بازخورد، باعث میشود حس کنید خودرو توسط جاده به هر سو کشیده میشود، به جای آنکه با آن هماهنگ باشد.
در نهایت، SL جدید به جای آنکه جایگزینی برای پدران لوکس خود باشد، بیشتر شبیه به نسخه روباز مدل قدیمی AMG GT است. اما چرا مرسدس نام SL را روی آن گذاشت؟ این نام، میراث و تاریخی را با خود به همراه دارد که این خودرو کاملاً با آن بیگانه است.
نتیجه نهایی
۱. پورشه ۹۱۱ GTS کابریو [امتیاز ۹/۱۰]: شاید کمترین جلب توجه را داشته باشد، اما یک خودروی همهکاره بینظیر و ارزشمند است.
۲. بنتلی کانتیننتال GTC اسپید [امتیاز ۸/۱۰]: با وجود گیربکس کند، تجربه سفر با آن بینظیر است. تنها خودروی چهار نفره واقعی در این مقایسه.
۳. مرسدس-AMG SL63 [امتیاز ۶/۱۰]: یک تلاش ناموفق و دوگانه. پیشرانهای شگفتانگیز در کنار شاسی نامتعادل و کابینی وحشتناک.







دیدگاه ها