گلادیاتور ها در میان طبقات کارگر روم باستان همچون چهرههای مشهور زمان خود شناخته میشدند. این جنگجویان جسور و آموزشدیده، بیش از ۶۵۰ سال مورد تحسین تودههای مردم قرار میگرفتند و نمایشهای آنان بهعنوان یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین اشکال سرگرمی در دنیای باستان به مطرح میشد.
در ادامه به ۱۸ حقیقت جالب از گلادیاتورها خواهیم پرداخت:
۱. گلادیاتورها همیشه تا سر حد مرگ نمیجنگیدند

برترین گلادیاتورها در زمان خود همانند ستارگان محلی شهرت داشتند، بنابراین اکثر نبردها تا پای مرگ پیش نمیرفتند. صاحبان آنها تمایل داشتند تا بیشترین سود ممکن را از این جنگجویان به دست آورند. هدف اصلی در آموزشها زخمی کردن حریف بود، نه کشتن او. معمولاً نبردها زمانی پایان مییافت که یکی از مبارزان بهشدت مجروح میشد اما همچنان زنده میماند. با این حال، عمر گلادیاتورها معمولاً کوتاه بود. بیشتر آنها تنها تا میانه دهه بیست زندگی خود دوام میآوردند و بسیاری حتی پیش از بیست سالگی جان میباختند. تاریخدانان برآورد کردهاند که یک گلادیاتور به طور میانگین در حدود ۱۰ نبرد شرکت میکرد تا سرانجام با مرگ روبهرو میشد.
۲. اشاره شست پایین، معنایی متفاوت از تصور امروزی داشت

صحنه معروف اشاره شست پایین در فیلم حماسی Gladiator محصول سال ۲۰۰۰ میلادی در ذهن بسیاری از مردم حک شده است. در این فیلم، پایین آوردن شست بهعنوان اجازه امپراتور برای کشتن گلادیاتور تفسیر میشود، اما در روم باستان، این ژست به احتمال زیاد به معنای بخشش و نشان دادن رحم بود. در مقابل، بالا بردن شست احتمالاً نشانهای برای مرگ گلادیاتور شکستخورده محسوب میشد. در چنین حالتی، گلادیاتور پیروز معمولاً با ضربهای سریع بین شانهها یا مستقیماً به قلب، رقیب خود را از پا درمیآورد.
۳. نبرد با حیوانات چندان رایج نبود

اگرچه در فرهنگ عمومی، گلادیاتورها اغلب در حال مبارزه با شیرها و ببرها به تصویر کشیده میشوند، اما در واقعیت این نوع نبردها چندان متداول نبوده است. تنها در اواخر دوران امپراتوری روم و زمانی که تماشاگران از بازیهای گلادیاتوری در کولوسئوم احساس خستگی میکردند، این شیوه رواج بیشتری یافت. برای جذب مجدد جمعیت، حیوانات وحشی به میدان آورده میشدند و حتی در برخی گزارشها آمده است که گاهی میدان نبرد را عمداً آبگرفته میکردند تا تمساحها و کوسهها در آن رها شوند.
۴. همه گلادیاتورها برده نبودند

در آغاز، بیشتر گلادیاتورها از میان بردگان یا اسیران جنگی انتخاب میشدند. کسانی که اندامی قوی و مقاوم داشتند، برگزیده شده و تحت آموزشهای سختگیرانه به گلادیاتور تبدیل میشدند. با این حال، هنگامی که محبوبیت این مبارزات افزایش یافت، شمار قابل توجهی از گلادیاتورها را مردان آزاد از طبقات پایین جامعه تشکیل میدادند که داوطلبانه وارد این حرفه میشدند. آنها با انگیزه شهرت، تشویق جمعیت و جوایز مالی جذب میدان نبرد میشدند و حتی مدارس مخصوصی نیز وجود داشت که داوطلبان را برای مبارزات آموزش بدهند.
۵. گلادیاتورهای زن نیز وجود داشتند

هرچند تعداد گلادیاتورهای زن اندک بود، اما آنها نیز در نبردها حضور داشتند. اغلبشان برده بودند و به عنوان بخشی از نمایشها، در مقابل یکدیگر یا در برابر مردان و حتی گاه در مقابل کوتاهقدها مبارزه میکردند. حضور آنان جنبه نمایشی داشت و جذابیت خاصی به میدانهای نبرد میبخشید.
۶. آغاز این نبردها از آیینهای تدفینی بود

اسناد تاریخی نشان میدهد که ریشه نبردهای گلادیاتوری در آیینهای تدفینی اشراف و نجیبزادگان نهفته است. در آن زمان، اربابان از بردگان خود میخواستند تا در مراسم خاکسپاری برای گرامیداشت مردگان، با یکدیگر تا سر حد مرگ بجنگند. این رسم به تدریج محبوبیت یافت و از یک آیین خصوصی به نمایشهای عمومی و پرشکوه تبدیل شد که در نهایت به یکی از نمادهای فرهنگی امپراتوری روم بدل گشت.
۷. انواع مختلفی از گلادیاتور وجود داشت

گلادیاتورها بر اساس مهارت، سبک نبرد و سلاح تخصصی خود دستهبندی میشدند. از میان آنها، تراکسها (Thraeces) و مورمیلونسها (Murmillones) از مشهورترین و محبوبترین نوع گلادیاتورها بودند که با شمشیر و سپر میجنگیدند. همچنین نوعی از گلادیاتورها وجود داشتند که سوار بر اسب و با شمشیر مبارزه میکردند و به آنان اکویتسها (Equites) گفته میشد. گروه دیگری نیز با نام دیماکائروسها (Dimachaerus) شناخته میشدند که به طور همزمان از دو شمشیر استفاده میکردند.
۸. امپراتوران رومی نیز میجنگیدند

برخی از امپراتوران روم باستان خود نیز وارد میدان نبرد میشدند و در میان گلادیاتورها به مبارزه میپرداختند. از جمله این امپراتوران میتوان به کالیگولا و تیتوس اشاره کرد که علاقه بسیاری به شرکت در نبردهای گلادیاتوری داشتند. با این حال، مورخان معتقدند این نبردها بیشتر جنبه نمایشی داشته و گلادیاتورهای حریف عمداً به امپراتور اجازه میدادند تا بدون آسیب و به آسانی پیروز شود. امپراتور دیوانه کومودوس حتی از روی سکویی امن، پلنگها و خرسها را با تیر میکشت و تماشاگران را وادار میکرد با او بجنگند که تقریباً همیشه با مرگ قربانیان پایان مییافت.
۹. آنها چهرههای مشهور زمان خود بودند

گلادیاتورها در دوران روم باستان همانند ستارگان بزرگ امروز شهرت داشتند. پیروزمندان میدان نبرد، چهرههایی محبوب بودند و تصاویرشان بر روی نقاشیها، دیوارها و مجسمهها دیده میشد. زنان شیفتهشان بودند و آنان را نماد جذابیت و نیروی مردانگی میدانستند. در آن دوران باور بر این بود که خون گلادیاتورها قدرت جادویی دارد و برخی از زنان سوزنهای موی خود را در خون آنان فرو میکردند. حتی عرق بدن گلادیاتورها نیز در ترکیب عطرها استفاده میشد و تصور بر این بود که خاصیت تحریکآمیز دارد.
۱۰. برخی گلادیاتورها با چشمان بسته میجنگیدند

تعدادی از مبارزان میدانهای گلادیاتوری بدون امکان دیدن مبارزه میکردند. این جنگجویان که به آنها آنداباتائه (Andabatae) میگفتند، اغلب مجرمان محکوم به مرگ بودند که مجبور به نبرد در میدان میشدند. آنان همگی از کلاهخودی بدون شکاف دید استفاده میکردند و هیچگونه زره یا حفاظی نداشتند و تنها سلاحشان یک شمشیر بود. این مبارزات چندان تماشایی به نظر نمیرسیدند و معمولاً در ابتدای برنامهها و پیش از آغاز نبردهای اصلی برگزار میشدند. آخرین فردی که زنده میماند، ممکن بود فرصت عفو و نجات از مرگ را به دست آورد.
۱۱. داورانی برای گلادیاتورها وجود داشتند

در تمامی بازآفرینیهای سینمایی نبردهای گلادیاتوری، نقش داور نادیده گرفته شده است. همانگونه که در ورزشهای امروزی قوانین دقیقی وجود دارند، نبردهای گلادیاتوری نیز از مقررات خاصی پیروی میکردند. نظارت بر این قوانین بر عهده داوری به نام سوما رودیس (Summa Rudis) بود.
داور معمولاً یک گلادیاتور بازنشسته بود که تونیکی سفید با حاشیه بنفش به تن داشت و میتوانست نبرد را در صورت مشاهده تخلف یا جراحت شدید متوقف کند. او با استفاده از چوبدست یا تازیانه، روند نبرد را کنترل میکرد و گلادیاتورها را به شجاعت و مهارت بیشتر ترغیب مینمود. در مواردی که مبارزه بیش از اندازه طول میکشید، داور اختیار داشت آن را متوقف کند تا تماشاگران دچار ملال و خستگی نشوند.
۱۲. برخی گلادیاتورها شبیه ماهیگیران لباس میپوشیدند

گلادیاتورهایی که با نام رتیاریوس (Retiarius) شناخته میشدند، بیشتر به ماهیگیران شباهت داشتند تا به جنگجویان بزرگ. آنها با نیزه سهشاخه، توری و یک خنجر وارد میدان نبرد میشدند و تنها زره آنها شامل یک بازوبند و یک محافظ شانه بود که امکان چابکی بالایی را برایشان فراهم میکرد، اما در برابر حملات دشمن، دفاع چندانی نداشتند.
این دسته از گلادیاتورها معمولاً در برابر حریفانی با سلاحهای سنگینتر یعنی سکوتورها (Secutors) قرار میگرفتند، تا نبردی میان هوش و قدرت و سرعت در برابر زور رقم بخورد. رتیاریوس معمولاً تور خود را پرتاب میکرد تا رقیبش یا سلاح او را به دام بیندازد. اگر پرتاب تور موفقیتآمیز بود، بلافاصله با نیزه سهشاخه به حریف حملهور میشد. اما اگر تور به هدف نمینشست یا دشمن بیش از حد به او نزدیک میشد، رتیاریوس تقریباً هیچ وسیلهای برای دفاع نداشت و در موقعیتی خطرناک قرار میگرفت.
۱۳. نبردهای شبانه برگزار میشد

هرچند بیشتر نبردهای گلادیاتورها در ساعات روز انجام میگرفت، اما برخی از آنها در شب نیز برگزار میشد. بنا بر نوشتههای تاریخنگاران رومی، در دوران امپراتور دومیسیان (۸۱ تا ۹۶ میلادی)، نبردهایی با نور مشعل در شب برپا میشد. این مسابقات تنها شامل مردان نبود، بلکه زنان نیز در برابر یکدیگر قرار میگرفتند و حتی کوتاهقدان نیز در این مبارزات شرکت داده میشدند.
۱۴. گلادیاتورها اتحادیههای صنفی داشتند

اگرچه بسیاری از گلادیاتورها برده بودند، اما این موضوع به آن معنا نبود که کاملاً از حقوق بیبهره باشند. بسیاری از آنها گروههایی تشکیل میدادند که امروزه میتوان آن را اتحادیه صنفی دانست و خودشان آن را کولگیا (collegia) مینامیدند. این اتحادیهها دارای رهبران انتخابی و خدایان نگهبان بودند و حس همبستگی و برادری را در میان اعضا تقویت میکردند.
این تشکلها علاوه بر حمایت معنوی، به خانوادههای گلادیاتورهایی که در میدان نبرد کشته میشدند، غرامت مالی پرداخت میکردند و اطمینان حاصل میشد که آنان بهطور شایسته دفن شوند. بر روی سنگقبرشان نیز نوشتهای از دستاوردها و افتخاراتشان حک میشد تا یادشان باقی بماند.
۱۵. مدارس گلادیاتورها همانند زندان بودند

گلادیاتورها در زندگی خود از رفاه چندانی برخوردار نبودند و محل اقامتشان شباهت بسیاری به زندان داشت تا به مدرسه. این ساختمانها تنها یک در ورودی و خروجی داشتند و بر اساس طرحی ساخته میشدند که در مرکز آن میدان تمرین و در اطرافش سلولهایی برای اقامت وجود داشت. این بناها همچون دژهایی مستحکم بودند و بسته به اندازهشان، توانایی نگهداری از حدود ۱۰۰ گلادیاتور را داشتند.
چنین طراحیای بازتاب جایگاه اجتماعی گلادیاتورها بود؛ بردگانی ارزشمند، اما در نهایت همچنان برده. درون این مدارس، گلادیاتورها مهارتهای رزمی خود را آموزش میدیدند و تمرین میکردند تا به اوج توانایی برسند. تمرینات آنان چنان جذاب بود که حتی تماشاگران را به خود جذب میکرد. برای نمونه، در مدرسه بزرگ لودوس ماگنوس در شهر رم که بزرگترین مدرسه گلادیاتوری بهشمار میرفت، تا حدود ۳,۰۰۰ نفر از مردم میتوانستند حضور یابند و تمرینهای روزانه جنگجویان را از نزدیک تماشا کنند.
۱۶. اسپارتاکوس هرگز در نقش گلادیاتور نجنگید

با آنکه اسپارتاکوس یکی از نامآورترین گلادیاتورهای تاریخ روم باستان محسوب میشود، اما در حقیقت هیچگاه فرصت مبارزه در میدان را نیافت. این جنگجوی تراکیایی پس از آنکه به دست ارتش روم اسیر شد، به مدرسهای مخصوص آموزش گلادیاتورها در نزدیکی کاپوآ فروخته شد تا برای نبرد در میدان تربیت شود. با این حال، پیش از آنکه بتواند نخستین نبرد خود را در قامت گلادیاتور تجربه کند، گروهی از بردگان هممدرسهای خود را گرد آورد و از آن مکان گریخت. او سپس شورش معروفش را سامان داد که بعدها با عنوان جنگ سوم بردگان شناخته شد. در نهایت، این شورش به دست ارتش نیرومند روم سرکوب گردید و اسپارتاکوس و یارانش شکست خوردند.
۱۷. شهرت به آسانی به دست نمیآمد
اگرچه برخی از گلادیاتورها از شهرت، محبوبیت و حتی جذابیت خاصی برخوردار میشدند، اما این موقعیت برای اکثریت کسانی که در میدان میجنگیدند دستیافتنی نبود. فرصت نمایش مهارت در میدان نبرد به آن اندازه که بسیاری تصور میکنند، فراوان نبود. در طول یک سال، هر گلادیاتور معمولاً تنها بین ۲ تا ۵ بار به مبارزه فراخوانده میشد. آنها حتی زمانی که در نبرد شرکت میکردند، معمولاً در چهارچوب مسابقاتی با بیش از ۱۵ مبارزه گلادیاتوری مختلف قرار میگرفتند. از آنجا که هر نبرد گاه تنها چند دقیقه به طول میانجامید، امکان بهجا گذاشتن نامی ماندگار بسیار دشوار بود. برای تبدیل شدن به یک گلادیاتور مشهور، لازم بود که فرد در میان انبوه مبارزان، برجسته و متمایز جلوه کند.
۱۸. مسیحیت به دوران گلادیاتورها پایان داد
ظهور و گسترش آیین مسیحیت ارتباط مستقیم با زوال سنت نبردهای گلادیاتوری داشت. پیروان مسیح با این نمایشهای خونین مخالفت میورزیدند و در سال ۳۲۵ میلادی، امپراتور کنستانتین که از او به عنوان نخستین امپراتور مسیحی یاد میشود، برگزاری بازیهای گلادیاتوری را ممنوع اعلام کرد. با این وجود، چنین نبردهایی همچنان در برخی نقاط ادامه یافت تا آنکه در سال ۴۰۴ میلادی رسماً برپایی آنها بهطور کامل غیرقانونی شد.
علاوه بر تغییر دیدگاه عمومی جامعه نسبت به این نبردها، هزینههای برگزاری چنین نمایشهایی نیز به اندازهای افزایش یافت که دیگر دولت توان تأمین آن را نداشت. اندکی پس از آن، در سال ۴۷۶ میلادی، امپراتوری روم غربی نیز فروپاشید و همراه با آن، دوران گلادیاتورها برای همیشه به پایان رسید.

























خیلی تحریک کننده بود این مطلب