در دل تاریکی‌های جنگ جهانی دوم، جایی که علم و جنون در هم آمیخته بود، پروژه‌هایی متولد شدند که بیشتر به داستان‌های علمی-تخیلی شباهت دارند تا واقعیت‌های میدان نبرد. سلاح‌هایی که برخی ساخته شدند و برخی فقط روی کاغذ ماندند. اما همگی نشان‌دهنده عطش بی‌پایان آلمان نازی برای برتری فناورانه بودند. این مطلب، پرده از ۱۰ مورد از مخفی‌ترین و شگفت‌انگیزترین سلاح‌های نازی ها برمی‌دارد.

در واپسین سال‌های جنگ جهانی دوم، آلمان نازی در تلاش برای تغییر نتیجه جنگ، پروژه‌هایی فوق‌سری را برای ساخت سلاح‌هایی با فناوری پیشرفته آغاز کرد. این سلاح‌ها که با نام «سلاح‌های شگفت‌انگیز» یا Wunderwaffen شناخته می‌شدند، ترکیبی از نوآوری علمی، تخیل نظامی و گاه اغراق‌های تبلیغاتی بودند. برخی از آن‌ها واقعاً ساخته و در میدان نبرد استفاده شدند و برخی دیگر هرگز از مرحله طراحی فراتر نرفتند. در این مقاله به بررسی ۱۰ ابرسلاح سِری که نازی‌ها اختراع کرده‌اند می‌پردازیم.

۱۰. فریتز ایکس (Fritz X)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

فریتز ایکس که از آن به‌عنوان پدر بمب‌های هوشمند مدرن یاد می‌شود، یکی از سری‌ترین بمب‌های نازی‌ها بود. این بمب گلاید هدایت‌شونده با امواج رادیویی برای هدف قرار دادن اهداف بسیار محافظت‌شده مانند ناوهای جنگی و رزم‌ناوهای سنگین طراحی شده بود که با توجه به کلاهک حاوی بیش از ۳۲۰ کیلوگرم مواد منفجره، مشکلی در این زمینه وجود نداشت. فریتز ایکس در میدان نبرد بسیار موفق عمل کرد و در سال ۱۹۴۳ (۱۳۲۲) در نزدیکی جزایر مالت و سیسیل به‌کار گرفته شد. در واقع، رزم‌ناو سبک آمریکایی USS Savannah پس از برخورد با این بمب، به مدت یک سال کامل از خدمت خارج شد.


۹. تفنگ خورشیدی (Sun Gun)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

اگرچه بیشتر شبیه ایده‌های شرورانه فیلم‌هاست، اما تفنگ خورشیدی یک سلاح مداری نظری بود که در دوران جنگ توسط نازی‌ها مورد تحقیق قرار گرفت. این مفهوم نخستین‌بار در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸ شمسی) توسط فیزیک‌دان آلمانی، هرمان اوبرث، مطرح شد. او ایستگاه فضایی‌ای طراحی کرده بود که در آن آینه‌ای مقعر به قطر ۱۰۰ متر نور خورشید را به نقطه‌ای متمرکز روی زمین منعکس می‌کرد.

پس از آغاز جنگ، دانشمندان نازی این طرح را گسترش داده و آن را به عنوان بخشی از ایستگاه فضایی عظیمی در فاصله ۸۲۰۰ کیلومتری از سطح زمین در نظر گرفتند. طبق ادعای نازی‌ها، گرمای حاصل از این آینه می‌توانست اقیانوس‌ها را بجوشاند و شهرها را به خاکستر تبدیل کند. ظاهراً آمریکایی‌ها در سال ۱۹۴۵ (۱۳۲۴ شمسی) موفق به تصاحب یک مدل آزمایشی از تفنگ خورشیدی شدند. پس از بازجویی توسط افسران متفقین، آلمانی‌ها ادعا کردند که فناوری لازم برای ساخت این سلاح بین ۵۰ تا ۱۰۰ سال از دسترس بشر دور است.


۸. توپ صوتی (Sonic Cannon)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

این مورد شاید شبیه داستان‌های علمی‌تخیلی باشد، اما در اوایل دهه ۱۹۴۰ (۱۳۲۰ شمسی)، مهندسان نازی موفق به توسعه توپ صوتی‌ای شدند که طبق ادعایشان می‌توانست بدن انسان را از درون متلاشی کند. این توپ توسط دکتر ریچارد والاوشک طراحی و شامل محفظه احتراق گاز متان و دو بازتاب‌دهنده سهموی بزرگ بود که نسخه نهایی آن قطری بیش از ۳ متر داشت. این «دیش‌ها» با فرکانس حدود ۴۴ هرتز به‌صورت پالسی منفجر شده و به محفظه‌ای متشکل از چندین لوله‌ی شلیک متصل بودند. این لوله‌ها ترکیبی از متان و اکسیژن را وارد محفظه احتراق می‌کردند که با اشتعال، این گازها به صدایی مرگبار تبدیل می‌شدند.

این صدای فروصوتی که توسط بازتاب‌دهنده‌ها تقویت می‌شد، در فاصله ۳۰۰ یاردی باعث سرگیجه و حالت تهوع می‌شد و با لرزش استخوان‌های روی گوش میانی و مایع حلزون گوش، تأثیر می‌گذاشت. گفته می‌شود امواج صوتی تولیدشده می‌توانستند در عرض نیم دقیقه فردی را در فاصله ۵۰ متری بکشند.

با این حال، این ادعا بسیار غیرقابل‌قبول است، چرا که این توپ صوتی فقط روی حیوانات آزمایشگاهی تست شده بود و هیچ‌گاه روی انسان آزمایش نشد. از نظر تئوری، این سلاح در برابر آتش دشمن بسیار آسیب‌پذیر بود، زیرا در صورت آسیب دیدن بازتاب‌دهنده‌ها، عملاً بی‌استفاده می‌شد. در واقع، سلاح‌های صوتی احتمالاً دستگاه‌هایی بزرگ، سنگین و با برد نزدیک بودند که نهایتاً باعث پارگی پرده گوش می‌شدند. پس آن ادعای متلاشی‌کردن بدن انسان چندان قابل‌اتکا نیست.


۷. توپ گردباد (Whirlwind Cannon)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

این سلاح حاصل ذهن خلاق دکتر زیپرمیر، مخترع اتریشی، بود که چندین سلاح ضد هوایی عجیب برای نازی‌ها طراحی کرد. عملکرد این توپ به این صورت بود که انفجارهایی در محفظه احتراق ایجاد و از طریق نازل‌های خاصی آزاد می‌شد و به سمت هدف آن را هدایت می‌کردند. یک مدل مقیاس کوچک از این توپ ساخته شد که ظاهراً موفقیت‌آمیز بود، چرا که انفجارهای «گردبادی» آن توانستند تخته‌های چوبی را در فاصله ۶۰۰ فوتی خرد کنند.

با وجود ساخت یک مدل مقیاس‌دار موفق، پروژه پس از آن‌که نسخه کامل نتوانست همان اثر را روی اهداف در ارتفاع بالا تکرار کند، کنار گذاشته شد. خود توپ گردباد در نهایت در آوریل ۱۹۴۵ (۱۳۲۴ شمسی) توسط نیروهای متفقین در میدان آزمایش توپخانه در هیلرزلبن، زنگ‌زده و رهاشده پیدا شد.


۶. بمب جهنده (Bouncing Bomb)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

اگرچه مهندس بریتانیایی، بارنز والیس، نخستین کسی بود که بمب جهنده‌ای با نام «Upkeep» را اختراع کرد، نازی‌ها پس از به‌دست آوردن یک نمونه سالم، تصمیم گرفتند نسخه‌ای مشابه بسازند. نسخه مهندسی معکوس‌شده آن‌ها با لقب «Kurt» طراحی شده بود تا روی سطح آب جهش کند و هنگام برخورد با کشتی منفجر شود. نکته‌ای که به نفع متفقین شد این بود که دانشمندان نازی اهمیت چرخش معکوس در عملکرد این بمب‌ها را درک نکردند. در نتیجه، آن‌ها تلاش خود را به کار گرفتند و با نصب راکت‌های کمکی، بمب جهنده خود را پایدار کردند که این راکت‌ها نیز در آزمایش‌ها با مشکل مواجه شدند. پس از شکست در بازسازی «Upkeep» و اتلاف بی‌شمار ساعت، منابع و انرژی، نازی‌ها چاره‌ای جز کنار گذاشتن این پروژه و افزودن آن به فهرست پروژه‌های رهاشده خود نداشتند.


۵. هورتن Ho 229 (Horten Ho 229)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

این هواپیما که بعدها از سوی بسیاری به‌عنوان «نخستین بمب‌افکن رادارگریز جهان» توصیف شد، نخستین هواپیمای بال‌پرنده خالص بود که با موتور جت به پرواز در آمد. هواپیما توسط برادران هورتن توسعه یافت. این هواپیمای بدون دم با بال‌های ثابت، شبیه به گلایدر بود و برای نخستین‌بار به فناوری رادارگریزی مجهز شد. طراحی آیرودینامیک و صاف آن باعث می‌شد نسبت به سایر هواپیماها ردیابی‌اش سخت‌تر باشد، چرا که سطح مقطع راداری کوچک‌تری داشت. با وجود موفقیت در پروازهای آزمایشی، این هواپیما نتوانست تأثیر قابل‌توجهی در جنگ بگذارد، چرا که نخستین پروازش در سال ۱۹۴۴ (۱۳۲۳ شمسی) انجام شد.


۴. گوستاو سنگین (Schwerer Gustav)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

این توپ که با نام «گوستاو بزرگ» نیز شناخته می‌شود، بزرگ‌ترین توپ ساخته‌شده و به‌کاررفته در تاریخ است (تنها دو نمونه از آن ساخته شد؛ دومی با نام «Dora» شناخته می‌شد). این توپ فوق‌ستگین ریلی با وزن ۱۳۵۰ تُن، توسط صنایع کروپ طراحی شد و می‌توانست گلوله‌هایی به وزن ۷ تن را تا فاصله ۴۶ کیلومتری شلیک کند. اگر در درک ابعاد عظیم این هیولا دچار مشکل شده‌اید، کافی‌ست نگاهی به گلوله‌هایی که شلیک می‌کرد بیندازید که این تانک زیر آن گلوله‌ها اسباب‌بازی نیست.

اگر می‌پرسید چرا جنگ بلافاصله پس از ورود این سلاح وحشتناک به میدان نبرد پایان نیافت، باید بدانید که گوستاو چقدر از نظر عملیاتی غیرمنطقی بود. مونتاژ دو توپ ۸۰۰ میلی‌متری سه روز زمان و ۲۵۰ نفر نیروی انسانی نیاز داشت، ۲۵۰۰ نفر برای نصب ریل‌های دوتایی به‌کار گرفته می‌شدند و بارگذاری آن نیم ساعت طول می‌کشید. خوشبختانه، تنها کشوری که نازی‌ها توانستند «با موفقیت» به آن شلیک کنند، روسیه بود که وسعت کافی برای هدف‌گیری این سلاح را داشت.


۳. تانک Panzer VIII Maus

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

تانک مذکور در اواخر سال ۱۹۴۴ (۱۳۲۳ شمسی) تکمیل شد و عنوان سنگین‌ترین تانک ساخته‌شده در تاریخ را به خود اختصاص داد. این غول آهنین وزنی در حدود ۱۸۸ تن داشت که همین سنگینی موجب شکست آن شد. هیچ موتوری به‌اندازه کافی قدرتمند نبود که بتواند این غول را با سرعت قابل‌قبول حرکت دهد، اگرچه طراحی آن حداکثر سرعت ۲۰ کیلومتر بر ساعت را هدف‌گذاری کرده بود، نمونه اولیه Maus تنها توانست به سرعت ۱۳ کیلومتر بر ساعت برسد. با این حال، سنگین‌ بودن مزایایی هم داشت، به‌جای عبور از پل‌ها (که وزنش این کار را غیرممکن می‌کرد)، Maus می‌توانست از رودخانه‌های عمیق عبور کند و حتی در رودهای عمیق‌تر زیر آب برود. در نهایت، تولید Maus بسیار پرهزینه بود و تنها دو نمونه از آن ساخته شد که یکی از آن‌ها هرگز کامل نشد.

همچنین شایان ذکر است که تانک پیشنهادی Landkreuzer P.1000 Ratte نیز قرار بود یک تانک فوق‌سنگین دیگر باشد. اگر Maus با وزن ۱۸۸ تن کافی نبود، Ratte قرار بود وزنی باورنکردنی برابر با ۱۰۰۰ تن داشته باشد، یعنی بیش از پنج برابر سنگین‌تر که عدد قابل توجهی است. این تانک اغلب با عنوان «تانک فوق‌سنگین هیتلر» شناخته می‌شود، اما اندازه‌اش آن‌قدر بزرگ بود که ساخت و حرکت آن غیرممکن به نظر می‌رسید، بنابراین هرگز از مرحله طراحی فراتر نرفت. در مجموع، این تانک‌های فوق‌سنگین از نظر عملیاتی بسیار غیرکاربردی بودند، چرا که هیتلر به‌شدت به تاکتیک «جنگ برق‌آسا» یا Blitzkrieg متکی بود؛ روشی که نیازمند چابکی و عنصر غافل‌گیری است.


۲. مین زنجیردار گولیات (Goliath Tracked Mine)

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

شاید برای شما این سوال مطرح شود که این مین‌ها چه هستند. نازی‌ها شاید این طرح را از ماشین‌های کنترلی اسباب بازی الگو گرفته، اما با این تفاوت که بر روی آن بمب کار گذاشته بودند. این مین‌ها در میان نیروهای متفقین با نام «تانک‌های سوسکی» شناخته می‌شدند که با کنترل از راه دور می‌توانستند سنگرهای دشمن را پاک‌سازی، تانک‌ها را نابود و آرایش نیروهای پیاده‌نظام را به‌هم بریزند. این دستگاه‌های کوچک همچنین می‌توانستند تا ۱۰۰ کیلوگرم مواد منفجره حمل کرده و با سرعتی حدود ۱۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کنند، که با توجه به محموله‌شان، چندان هم بد نبود.

اما نقطه‌ضعف اصلی‌ این مین‌ها این بود که با جعبه کنترل جوی‌استیکی هدایت می‌شدند که کابل سه‌لایه‌ای به طول ۶۰۰ متر به آن‌ها متصل بود. تنها کاری که نیروهای متفقین باید انجام می‌دادند، بریدن همین کابل بود که عملاً این بمب‌ها را از کار می‌انداخت.


۱. تفنگ تهاجمی StG 44

۱۰ ابرسلاح محرمانه نازی ها که فراتر از زمان خود بودند - دیجینوی

تفنگ Sturmgewehr 44 یا StG 44 از سوی بسیاری به‌عنوان نخستین تفنگ تهاجمی جهان شناخته می‌شود. طراحی StG 44 آن‌قدر موفق بود که تفنگ‌های تهاجمی مدرن مانند AK-47 و M16 از آن الهام گرفته‌ شد. گفته می‌شود هیتلر آن‌قدر تحت‌تأثیر این سلاح قرار گرفت که شخصاً نام Sturmgewehr 44 یا «تفنگ تهاجمی ۴۴» را برای آن انتخاب کرد.

اگرچه این سلاح ترکیبی منحصربه‌فرد از کربین، مسلسل دستی و تفنگ خودکار بود، اما خیلی دیر وارد میدان نبرد شد و تأثیر چندانی در جنگ‌های اروپا نگذاشت. با وجود تأثیر محدود، StG 44 در زمان خود، اما مجهزترین لوازم جانبی را داشت. یکی از آن‌ها دوربین دید در شب Zielgerät 1229 با نام رمز «Vampir» بود که به نیروهای پیاده و تک‌تیراندازها کمک می‌کرد تا در شب با دقت شلیک کنند.

این دوربین نخستین‌بار در ماه‌های پایانی جنگ استفاده شد و حدود ۲.۲ کیلوگرم وزن داشت، اما باید به یک باتری ۱۳.۵ کیلوگرمی متصل می‌شد که به پشت سرباز بسته می‌شد. این افزونه Krummlauf (لوله خمیده) امکان شلیک از پشت گوشه‌ها را نیز فراهم می‌کرد. ایده شلیک مؤثر از پشت گوشه‌ها مدتی بود که وجود داشت، اما آلمان نازی نخستین کشوری بود که واقعاً آن را عملی کرد. مهندسان نسخه‌هایی با خمیدگی ۳۰، ۴۵، ۶۰ و ۹۰ درجه طراحی کردند. با این حال، این لوله‌های خمیده عمر بسیار کوتاهی داشتند (تقریباً ۳۰۰ شلیک برای نسخه ۳۰ درجه و ۱۶۰ شلیک برای نسخه ۴۵ درجه) چرا که لوله و گلوله‌ها تحت فشار زیادی قرار می‌گرفتند.


سخن پایانی

با رسیدن به پایان این مقاله، نگاهی جامع به مجموعه‌ای از عجیب‌ترین و مخفی‌ترین پروژه‌های تسلیحاتی آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم داشتیم—از بمب‌های جهنده و توپ‌های صوتی گرفته تا تانک‌های فوق‌سنگین و تفنگ‌های تهاجمی پیشرفته. هرچند بسیاری از این سلاح‌ها هرگز به مرحله عملیاتی کامل نرسیدند، اما نشان‌دهنده تلاش‌های بی‌وقفه رژیم نازی برای تغییر نتیجه جنگ از طریق فناوری‌های نوین بودند. این پروژه‌ها، با وجود شکست در میدان نبرد، تأثیرات بلندمدتی بر طراحی نظامی و توسعه تسلیحات در دهه‌های بعد گذاشتند و همچنان در تاریخ نظامی جهان به‌عنوان نماد جاه‌طلبی‌های فناورانه دوران جنگ باقی مانده‌اند.